قسط، غایت رهبران الهی است
استاد حوزه علمیه و رئیس بنیاد بینالمللی امامت، با بیان اینکه مفهوم قسط گاهی فروکاهش یافته و گفته شده است به معنای عدالت و آن هم عدالت اجتماعی است، افزود: براساس قرآن کریم قسط به معنای عدالت نیست و عدالت هم منحصر به عدالت اجتماعی نیست و مفهومی فراختر دارد.
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم و و فرهنگ اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی، استاد حوزه علمیه و رئیس بنیاد بینالمللی امامت، در نشست علمی «درآمدی بر مسائل الهیاتی حکمرانی در ایران» با بیان اینکه مفهوم امامت و حکومت در قرآن در سطحی وسیعتر از آنچه امروز در این باره مصطلح است برداشت میشود، گفت: قرآن کریم در آیات متعدد از سه موضوع سخن گفته است که روح امامت را به عنوان یک حرکت انسانی و تاریخی و بنیادی در هویت انسان مطرح کرده است. در آیه «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ…»؛ سه عنصر اساسی یعنی رهبر الهی، مردم و قسط ملاحظه میشود.
رئیس بنیاد بینالمللی امامت با بیان اینکه همه تلاش راهبران الهی در این است که مردم را به اجرای قسط وادارند، اظهار کرد: گرچه انبیاء الهی مهمترین عنصر راهبری در این حرکت هستند ولی غایت این راهبری آن است که انسانها به مرتبه اقامه قسط برسند و آیه امامت هم این مقولات را به نحوی دیگری بازگو کرده است: «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ». در اینجا مسئله امامت برای مردم است و این مقام به ظالمان نخواهد رسید.
سبحانی با بیان اینکه قسط و ظلم به معنای وسیع در قرآن کریم بیان شده است، اضافه کرد: قرآن کریم فرموده است «وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ»؛ در این آیه، «وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ» مساوی همان «لقد ارسلنا رسلنا بالبنیات» است. در آیه «رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا» هم مجددا این مفهوم بیان شده است که یکی از اهداف بعثت انبیاء آن است که برای انسان، حجتی ایجاد کنند که دیگر بعد از آن هیچ عذری پذیرفته نیست. این رسولان هستند که باید با میزان و حکم و کتاب بیایند و زمینه را طوری فراهم کنند که مردم قسط را برپا دارند.
قسط در قرآن منحصر به عدالت اجتماعی نیست
وی با بیان اینکه مفهوم قسط گاهی فروکاهش یافته و گفته شده است قسط به معنای عدالت و آن هم عدالت اجتماعی است، افزود: براساس قرآن کریم قسط به معنای عدالت نیست و عدالت هم منحصر به عدالت اجتماعی نیست و مفهومی فراختر دارد و در اهمیت این واژه، خداوند فرموده است «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»؛ در این آیه خداوند قائل به قسط شده است؛ علامه طباطبایی در ذیل این آیه اشاره کرده است که در این آیه دو نکته بیشتر در مورد حقایق عالی بیان نشده است؛ یکی توحید و دیگری قیام به قسط. یعنی خدا و ملائکه و صاحبان علم، دو شهادت میدهند یکی شهادت به قسط و دیگری توحید و قیام به قسط در کنار توحید بیان شده است.
رئیس بنیاد بینالمللی امامت با بیان اینکه پیامبر(ص) فرمودند که خداوند مرا به قسط امر کرده است، گفت: آیاتی داریم که وقتی از قسط سخن میگوید ناظر به بحث عدالت اجتماعی نیست و این نشان میدهد که همه عالم آفرینش موصوف به قیام به قسط میشود و اگر قرار است یک ویژگی در دین و شریعت برشمرده شود امر به قسط است.
استاد درس خارج حوزه علمیه با بیان اینکه خداوند خطاب به مؤمنین گفته است که قوامین به قسط باشید، اظهار کرد: یعنی مسئله قسط آنقدر مهم است که قوام به آن بودن خیلی اهمیت دارد و کافی نیست انسان فقط دنبال قسط و اجرای آن باشد بلکه باید قائم به قسط باشد یعنی همه حیات او تجسم اجرای قسط باشد. بنابراین اگر در آیات شریفه از سه گانه امام، ناس و قسط یاد شده است و قسط را غایت حرکت امامت و رهبری الهی میداند مسئله ساده و انجام یک رفتار نیست بلکه خداوند با قسط عالم را برپا کرده است و آن را به پیامبران(ص) امر فرموده است و انسانها هم مامورند این قسط را در سراسر زندگی خود اجرا کنند.
میزان و کتاب؛ عامل ایجاد قسط در جامعه
سبحانی بیان کرد: آن چیزی که زمینه قیام به قسط را در انسان فراهم میکند وجود میزان و کتاب است و میزان از آن چیزهایی است که جنبه وجودی در عالم دارد؛ در سوره الرحمان، فرموده است که وضع المیزان الا تطغوا فی المیزان …؛ میزان در کنار برپاداشتن آسمان و گستراندن زمین به عنوان یکی از سنتهایی است که خدا ایجاد کر ده است یعنی در نظام آفرینش، میزان ایجاد کرده است و برنامه این عالم را در قالب یک کتاب به انبیاء الهی داده است و جود میزان تکوینی و تشریعی، بستر اقامه قسط را فراهم میکند.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه از جمله رسالتهای دیگر انبیاء الهی، تلاوت آیات الهی، تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت به انسانها است، تصریح کرد: همه این موارد هم خودش جزء مقدمات رسیدن به قسط است؛ از نکاتی که در آیات شریفه به عنوان عطیه به انبیاء الهی اعطا شده است «حکم» است و حکم به معنای ظاهری، حکم شرعی و حکمرانی سیاسی نیست و مفهومی گستردهتر دارد بنابراین یکی از مواردی که از ابزارهای انبیاء الهی در راهبری است حکم است. در قرآن کریم سه بار تعبیر قرآنی «ان الحکم الا لله» آمده است که برای اولین بار خوارج از آن علیه امام علی(ع) استفاده کردند و امتداد حکم، خودش را در سیاست و حکمرانی نشان میدهد وگرنه ذاتا، حکم به معنای حکومت و سیاست نیست.
سبحانی با اشاره به آیه شریفه «مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّه» اضافه کرد: در این آیه شریفه بیان شده است خدا چنین نمیکند که به بشری، کتاب، حکم و نبوت بدهد لذا قطعا اینجا حکم، حکم سیاسی نیست یا در تعبیری که نسبت به حضرت یوسف(ع) داریم: «وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»؛ باز این حکم به معنای رسیدن به حکمرانی نیست یا در تعابیری که نسبت به حضرت سلیمان و داود(ع) به کار رفته است میخوانیم «فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ» آیات فراوانی داریم که حکم به معنای کلی آمده است.
مفهوم واژه تمکن در قرآن
رئیس بنیاد بینالمللی امامت اظهار کرد: در کنار این واژگان، واژه تمکن مطرح شده است؛ در آیات شریف داریم که تمکن لزوما به معنای قدرت سیاسی نیست و معنای آن، ظرفیت تصرف در محیط برای رسیدن به نتایج و محصولات است و در قرآن دقیقتر است و نسبت به ذوالقرنین و حضرت یوسف(ع) آمده است و در تعبیری فرموده است: وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي فَلَمَّا كَلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ.
امامت، شرط رسیدن به مکنت
سبحانی بیان کرد: قرآن کریم همچنین از یک استخلاف ویژه نام برده است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ …»؛ استخلاف در اینجا میتواند کلی باشد ولی طبق نظر بیشترین مفسران، خاص است؛ قرآن به مؤمنان وعده میدهد که زمین را برای آنان به گونهای فراهم کند که به اندازهای از مکنت برسند که نسبت به آن دینی که خدا به آنان عطا کرده است به رضایت برسند و شرط این وجود امامت است که در آیه امامت در سوره مائده و درباره ماجرای غدیر بیان شده است یعنی من نعمت را بر شما تمام کردم و دین اسلام را برای شما برگزیدم.
وی افزود: به تعبیر دیگر انسان به مرحلهای میرسد که با واجدیت دین کامل و تمام وجوه حقیقی دین به این درجه از مکنت میرسد که تمام حکم و میزان به معنای واقعی کلمه را در بستر حیات فردی و اجتماعی پیاده کند و در حقیقت نفی مطلق شرک و اکمال توحید در جامعه را سبب میشود.