بیتوجهی به ارزشهای دینی، عامل شکست پهلوی در تمدنسازی
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، نشست «وجوه تمدنی انقلاب اسلامی و افقهای پیش رو» از سلسله کرسیهای ترویجی نکوداشت دهه فجر انقلاب اسلامی، چهارشنبه ۱۲ بهمن همزمان با شروع ایام الله دهه مبارک فجر در پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی برگزار گردید.
در این نشست رسول نوروزی فیروز، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، بحث خود را با این سوال آغاز کرد که اگر بخواهیم انقلاب اسلامی را به یک دستگاه تمدنی نظری ببریم، آیا میتوان شاخصههایی تمدنی از انقلاب اسلامی استخراج کرد یا خیر؛ اگر جواب مثبت باشد مسیر پیش رو به چه سمت و سویی خواهد رفت؟ ما حوزهای به نام اعتبار تمدنی داریم که در آن گفته میشود برخی از جغرافیاهای فرهنگی به شکلی هستند که خودشان به یک مسیر تمدنی میل پیدا کرده و چارهای غیر از این ندارند و به تعبیر بهتر، ساکنین آن میل به تمدن شدن دارند. این ذهنیت راهبردی باعث میشود یکسری مولفهها به عنوان مولفههای ثابت، مدام بازتولید شوند.
وی با اشاره به توسعه یافتگی برخی از کشورهای اسلامی این سوال را مطرح کرد که «آیا هر توسعهیافتگی منجر به تمدن میشود یا خیر؟» و در پاسخ به این سوال افزود: «در جواب باید گفت به صرف توسعه یافتگی، به تمدن نمیرسیم بلکه الزامات دیگری در این راستا وجود دارد و رابطه توسعه و تمدن خطی نیست که هر توسعهای منجر به تمدن شود اما هر تمدنی نیاز به توسعه هم دارد. پهلوی دوم به درستی متوجه شد که توسعه منجر به تمدن نمیشود، بنابراین به باستان گرایی و ایران گرایی روی آورد و به دنبال احیای تمدن تاریخی بود، ولی مشکلش این بود که به ارزشهای دینی توجه نداشت به همین دلیل انقلابی با برجستگی شاخصهای دینی رخ داد؛ همان چیزی که هر دو پهلوی آن را نادیده میگرفتند.»
نوروزی در ادامه در خصوص شاخص های انقلاب اسلامی، بیان کرد: «اولین کاری که انقلاب اسلامی انجام داد این بود که همه منابع را زیر چتر خود قرار داد که نتیجه آن همبستگی ارگانیک در فرآیند دولت – ملتسازی بود بنابراین به نظر میرسد انقلاب اسلامی توانسته است بین جهان مدرن و هویت دینی و ملی ما تناسبی ایجاد کند. اولین شاخص برای انقلاب سال ۱۳۵۷ این است که نام کشور ایران را تغییر نداد و تغییرات در پرچم هم حداقلی بود و این اتفاق مهمی است. نکته دیگر این است که در گسترده فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هیچ قومی را برتری نداد، برخلاف آن چه که در افغانستان، ترکیه، هند و پاکستان انجام شده.
شاخص دیگر در انقلاب اسلامی این است که پذیرش یک مذهب خاص را برای همگان اجباری نکرد. در سیستم حکمرانی هم سیاست را موروثی نکرد بلکه انتخاب حاکمان را به مردم واگذار کرد. نکته بعدی این است که در فضای انقلاب اسلامی، رابطه فرد و جامعه تبدیل به رابطه قوامبخشی متقابل شد و امروزه جمهوری اسلامی را به معنای فرد حاکم نمیشناسیم. وقتی این اتفاق میافتد حوزه اعتبار تمدنی برای انقلاب اسلامی فعال میشود و میتوان مرزهای جغرافیایی را فراتر در نظر گرفت و افرادی را جذب فضای داخلی کرد. با توجه به اینکه بنیان انقلاب در فضای مدیریت، تنوعات و تکثرات است لذا امکان حرکت به سمت فضای بیرونی وجود دارد و به اندازهای که عنصر ایرانگرایی، مدرنیسم و اسلامگرایی تقویت شود میتواند به همان میزان هم در بیرون کنش تمدنی داشته باشد.»
وی در انتها افزود: «اگر قرار باشد انقلاب اسلامی به عنوان یک ایده و پروژه، ادامه حیات دهد باید به عناصر تشکیل دهنده خود پایبند باشد و غالب پروژههای آتی انقلاب اسلامی حول سه عنصر ایرانگرایی، مدرنیسم و اسلامگرایی به پیش رود، یعنی بین جهان مدرن و هویت دینی و ملی تناسب برقرار کند. اگر قرار باشد به صورت انقلاب شیعی ملی باقی بمانیم بسیاری از گسترههای پیرامونی را از دست خواهیم داد.»
سلسله کرسیهای ترویجی نکوداشت دهه فجر انقلاب اسلامی، تحت عنوان «مدرسه انقلاب اسلامی» از 12 لغایت 27 بهمن ماه در پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی برقرار میباشد.
