Take a fresh look at your lifestyle.
edalat

فلسفه ملاصدرا چگونه می‌تواند آینده را بسازد؟

0

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ضمن اشاره به تلاش‌های صورت‌گرفته برای امتدادبخشی اجتماعی حکمت متعالی گفت: از نظر ملاصدرا کسی که منتسب به حکمت است اولا باید درون خودش سازندگی و خودساختگی داشته باشد، ثانیا این خودساختگی بتواند نظام معاش و نجات معاد را رقم بزند.

به گزارش ایکنا، نشست «امکان‌سنجی حکمت متعالیه برای ساخت آینده» با سخنرانی شریف لکزایی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی امروز ۸ خرداد در مجموعه رسانه فکرت برگزار شد که گزیده مباحث آن را در ادامه می‌خوانید؛

اگر سیری تاریخی در این چهار دهه داشته باشیم می‌بینیم که ما در دو، سه ماه اول انقلاب بزگترین متفکر انقلاب را دست دادیم. این خسارت زیادی بود که به انقلاب اسلامی وارد شد. من معتقدم استاد مطهری به عنوان یک شخصیت اندیشمند و یک فیلسوف به خوبی متوجه شده بود پایه‌های فکری این انقلاب در کجا است و از کجا باید آغاز کند. به هر ترتیب یک انقطاعی میان انقلاب و مبانی نظری آن حاصل شد و یک دهه بعد از شهادت استاد مطهری تلاش‌ها آغاز شد یعنی بعد از اینکه وضعیت سرزمینی ما به یک ثباتی می‌رسد حلقه‌های علمی در مراکز شکل می‌گیرد.

مبانی سازندگی از دل انقلاب برنخواسته بود

در این میان امتداد اجتماعی سیاسی حکمت متعالیه یکی از طرح‌های پژوهشی است که در ده، پانزده سال اخیر تمرکز بیشتری روی آن بوده است. قبل از این هم بحث اندیشه سیاسی و تاملاتی در باب تفکر سیاسی در آموزه‌های اسلامی وجود داشته و محققانی تلاش‌های خوبی داشتند که امروزه این تلاش‌ها یک عمق بیشتری پیدا کرده ولی بخش اجرایی ما با این جریان پیش نرفته یعنی بعد از جنگ وقتی سازندگی افاق می‌افتد مبانی نظری که می‌خواهد سازندگی را ایجاد کند از دل انقلاب اسلامی برنمی‌خیزد. بنابراین نقطه خلأ به رغم تلاش‌های فکری خوبی که صورت گرفته در لایه‌های اداری، اجرایی، عملیاتی و میدانی است که به موازات تلاش‌های نظری پیش نرفتند و چه بسا به جهت عکس هم حرکت کردند.

هر چقدر ما بگوییم استاد مطهری اینطور فرمودند و امتداد سیاسی و اجتماعی حکمت متعالیه را مطرح کنیم، این یک بخش قضیه است که در این قسمت محققان ما به خوبی کار را جلو بردند و ما به یک نقطه قابل اتکا رسیدیم که از نظریه دولت سخن بگوییم، از نظریه آزادی سخن بگوییم. شاید ده سال قبل این مباحث را نداشتیم ولی به مرور با تلاش‌هایی که شده به این سمت و سو حرکت کردیم. در عین حال در بحث اجرایی شاهد این گسست هستیم.

حکمت نظری و حکمت عملی به هم متصل است

در خود حکمت متعالیه بحث و گفت‌وگو شده که بخش نظری‌اش را بگیریم یا به بخش حکمت عملی هم باید توجه کنیم. این بحث مهمی است. اگر به آثار خود ملاصدرا مثلا اسفار اربعه رجوع کنیم همان ابتدای اسفار وقتی حکمت را تبیین می‌کند نگاه ملاصدرا به حکمت هر دو بخش را در بر می‌گیرد یعنی هم بخش نظری و هم بخش عملی. ما از مفهومی سخن می‌گوییم که عمل در دل آن است. آیت‌الله جوادی آملی می‌گوید هر حکمت نظری، حکمت علمی را به همراه خودش دارد. ملاصدرا تصورش این است ما در حوزه حکمت نظری به حقایق اشیا برسیم، به معارف برسیم و در حکمت علمی تخلق به اخلاق الله پیدا کنیم. نقش حکمت این است. این حکمت هم باید نظام معاش ما را تنظیم کند و نظم بدهد و هم نجات معاد را رقم بزند یعنی معاش و معاد کنار هم است.

ما می‌توانیم از نظام فلسفی صدرا در تحلیل مسائل خودمان استفاده کنیم. مثلا بر اساس نظریه جسمانیه الحدوث، روحانیه البقا؛ می‌توانیم این ادعا را مطرح کنیم که در شکل‌گیری انقلاب اسلامی اقشار حضور دارند، مردم حضور دارند، در تداوم انقلاب هم باید نقش آنها محفوظ باشد و حضور موثری داشته باشند چراکه این یکی از ارکان انقلاب اسلامی شمرده می‌شود یعنی اگر بین دولت و ملت یک گسست ایجاد شود این نافی چیزی است که این را تولید کرده و تناقض دارد با مسیری که انقلاب اسلامی طی کرده است. بنابراین حکمت متعالیه این ظرفیت را دارد که فضای اینطوری را توضیح دهد، تحلیل کند و اتفاقا پویایی حکمت متعالیه به همین مسئله است. به عنوان مثال دیگر می‌توانیم اینطور بگوییم که حرکت جوهری ارادی در حوزه رفتارهای انسانی تحقق پیدا می‌کند. غیر از اینکه در عرصه طبیعی حرکت جوهری غیر ارادی هم هست. تحولات سیاسی اجتماعی در جامعه ما متاثر از تحول باطنی است که جلوه‌های بیرونی دارد، جلوه‌های میدانی دارد و می‌تواند جامعه را به سمت و  سوی دیگری پیش ببرد.

البته شاید برخی این تحلیل‌ها را نپسندند و بگویند فلسفه صدرا این را نمی‌گوید ولی وقتی شما مقدمه اسفار را می‌خوانید نوعی اعتراض به وضعیت اجتماعی است. به حدی که متفکری مثل ملاصدرا نمی‌تواند کار علمی خودش را انجام دهد چه رسد که کار سیاسی کند. البته صدرا این کار را کرده و بعد از فراغتی که پس از تبعید خودخواسته برایش حاصل می‌شود دستگاه فکری تولید کرده که می‌تواند مصدر و محملی برای بحث و گفت‌وگو و تحلیل باشد. در همان ابتدای اسفار، در مقدمه بحث حکمت را اینگونه پیش می‌برد که کار حکمت ایجاد و تولید است یعنی باید سازندگی داشته باشد. کسی که منتسب به حکمت است اولا باید درون خودش سازندگی داشته باشد و خودساختگی داشته باشد ثانیا خودساختگی بتواند نظام معاش و نجات معاد را رقم بزند. ما نمی‌توانیم این مفاهیم را جدای از هم تصور کنیم. ما جسم و روح را با هم می‌بینیم، سیاست و  شریعت را با هم می‌بینیم، نظام معاش و معاد را با هم می‌بینیم، همه این مفاهیم باید به گونه‌ای سامان پیدا کند که این منظومه خدشه‌دار نشود. اگر در بحث جسم و روح یک چیزی گفتید، در نظام معاش و معاد یک چیز دیگری گفتید این دستگاه همبستگی و انسجام ندارد تا اینکه بخواهد نظم جامعه را محقق کند. بنابراین معتقدم این مفاهیمی که در حکمت متعالیه هست یک مفاهیم صرفا انتزاعی نیست.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.