نشست علمی «بنیادهای قرآنی تمدن در اندیشه آیت الله شیخ عیسی قاسم»
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، پنجمین نشست از نشستهای علمی ذیل همایش بینالمللی اندیشه سیاسی – تمدنی آیتالله شیخ عیسی قاسم، به همت پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی، پنجشنبه 14 دی ماه سال جاری در تالار شهید سلیمانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
در این نشست که به معرفی کتاب «الإنسان بین حضارة الذکر و حضارة النسیان» آیت الله شیخ عیسی قاسم اختصاص داشت، حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدعلی میرزایی در توصیف این اثر بیان کرد: “وقتی کتاب را خواندم احساس کردم این کتاب اثری است کاملاً تاریخی، موثر و پرظرفیت. این اثر به معنای کامل اثری است، نوآفرینانه، نواندیشانه، خلاقانه و اجتهادی؛ اجتهادی هم به نظر من با قلمروی کاملاً تمدنی و با ظرفیت ایجاد تحول فراوان در علوم مختلف است.”
این اثر یکی از جامعترین نگاهها به انسان شناسی قرآنی است
وی در خصوص این اثر از منظر انسانشناسی افزود: “این اثر یک اثر قرآن بنیان و کاملاً با مرجعیت قرآنی است. الهیات قرآنی، در هر سه حوزه انسانیشناسی، تمدنشناسی و معرفتشناسی با محوریت ذکر، اینجا نهفته است. یکی از کلیدواژگان مرکزی و کانونی معرفتشناسی قرآن، واژه ذکر است. به نظر من، این اثر یکی از جامعترین نگاهها به انسانشناسی قرآنی است. در این کتاب یک نظریه انسانشناسی قرآنی ولو بالاجمال دیده میشود؛ آن هم با رهیافت تمدنی، یعنی انسان را به مثابه کنشگر تمدنی مطرح میکند. این که در قرآن، آیات مربوط به انسان را توضیح بدهیم، از آن انسانشناسی حاصل نمیشود. امروز انسان در موقعیت و وضعیت وجودی تمدنی است. انسان غیرتمدنی در زندگی معاصر نداریم. لذا اگر تفاسیر دینی با قلمرو و مرزهای تمدنی نباشند کارآمد نخواهند بود.”
این اثر مهمترین اثری است که امروزه میتوان در حوزه ذکر و ذاکر و مذکور پیدا کرد
استاد میرزایی در پرداختن این کتاب به مسئله «ذکر» بیان داشت: “کتب زیادی در باب ذکر در حوزه تصوف، عرفان، اخلاق و … نوشته شده است؛ ولی به گمانم این اثر مهمترین اثری است که امروزه میتوان در حوزه ذکر و ذاکر و مذکور پیدا کرد. در ابرتبیینی که از ذکر میکنند، ابرتبیین به خاطر این که تمدنی است و جامعترین مرزهای تبیین ذکر را مطرح میکنند؛ حتی تمدن در اینجا، تمدن متعارف نیست، این تمدن به معنای وسیعترین جغرافیا، مرز یا پهنه کنش، زیست و بودن انسان است. در داخل اثر دقیقاً ابعاد این انسان ذکر میشود؛ چون اگر بُعدی از بُعدهایمان را مشمول نسیان کنیم، اختلال تمدنی و اختلال زیستی به وجود میآید. اینجا الحضاره به معنی رویکرد و رهیافت و صحنه و قلمرو است، نه به معنی یک پروژه و یک مشروع سیاسی – اجتماعی یا اقتصادی.”
توصیه میکنم همه آن را بخوانند
وی در وصف کتاب «الإنسان بین حضارة الذکر و حضارة النسیان» بیان کرد: “خیلی اثر جالبی است و توصیه میکنم همه آن را بخوانند. یک دستگاه مهمی را بیان میکند. همه اجزا این اثر را شنیدهاید؛ ذکر، انسان، الانبیاء و …. یک دستگاه و یک جهاز یا یک نظم وجودی – فلسفی – انسانی – الهیاتی ارائه میدهد، و این نظم میبایست یک زندگی بسازد؛ و اگر اطراف این نظم مورد غفلت قرار بگیرد یا به تعبیر مولف نسیان قرار بگیرد، آن زندگی به شدت آسیب پذیر خواهد شد.”
استاد میرزایی افزود: “زبان این اثر تحفه بیانی است. سهل و ممتنع، جذاب و زیبا، ادبیات راقی، شعار نیست، پر از محتواست. باور دارم این یک الهام و الهام معنوی به این نویسنده بوده. به هیچ عنوان ارزش بیانی، محتوایی، معرفتی و فلسفی این کار از آثار مرحوم محمدباقر صدر کمتر نیست. قلم راقی و ادیبانه است و در عین حال کاملاً مردمی و معمولی است؛ یک چیز نخبگانی نیست.”
وی درباره برخی مفاهیم خلاقانه به کار رفته در کتاب گفت: “منظومهای از مفاهیم در این کتاب خلاقانه تاسیس شده است. مثلاً در مقدمهاش آمده: «برهان الهادفیه» یعنی از هدفمندی یک رهیافت برهانی ساخته است. خیلی هم زیباست. هیچ کس به جز ایشان این استفاده را نکرده است. این نشان میدهد که این دستگاه مفهم است؛ این دستگاه مفهوم¬سازانه، مبترکانه و خلاقانه ساخته شده است. من تعداد زیادی از این موارد دیدم که به هیچ عنوان این مفاهیم و این مصطلاحات سابقه ندارد و از یک دقت خیلی جالب و ظریفی هم برخوردار است که تا توجه نکنیم متوجه نمی شویم. مثلاً مفاهیم در این اثر کم استفاده شده و به جای مفاهیم از مرجعیت مفاهیم استفاده شده است؛ الحقائق. چون مفهوم یک امر subjective است؛ به قول عربها یک امر ذاتی است؛ اما حقائق یک امر موضوعی، بیرونی، ملموس، مشهود و واقع است.”
انقلاب معرفتی در جریان تصوف و عرفان
استاد میرزایی در ادامه بحث ذکر افزود: “این مفهوم از ذکر، یک انقلاب معرفتی در جریان تصوف و عرفان میتواند ایجاد کند. چون در حال حاضر تصوف و عرفان، مبتنی بر ذکری است با آن فضایی که آنها بیان کردند؛ و این ذکر چیز دیگری است؛ کاملاً آن فضا را بسط میدهد. امروزه در عالم، هژمونیهای فرهنگی و سیاسی هستند که تعیین کننده سرنوشت همه زندگی از کلانترین مسئلهها تا جزئیترین مسئلههاست. تمدن امروز ذکر خودش را به ما القا میکند و نویسنده محترم بارها اشاره کردهاند؛ آنجا که بحث حضارة النسیان را مطرح میکنند، دشمنشناسی نرمی میکنند؛ دشمنشناسی مهمی انجام میدهند. آنجا بحث شیاطین را مطرح میکنند. رسانهها القاء مفاهیم ذکری خودشان را میکنند.”