Take a fresh look at your lifestyle.
edalat

نقش امامت در جامعه سیاسی بر محور قدرت شکل نمی‌گیرد؛ محوریت امامت، هدایت و ولایت است

0

چهارمین نشست از مجموعه نشست‌های علمی با موضوع «درآمدی بر مسائل الهیاتی حکمرانی» با ارائه حجت الاسلام دکتر محمدتقی سبحانی و با حضور رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، حجت الاسلام دکتر لک زایی در پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی برگزار گردید.

در این نشست، دکتر سبحانی مسئله اصلی الهیاتی در حوزه حکمرانی را فروکاهش‌های رخ داده در مسیر تفکر تاریخی شیعه دانست که منجر به ایجاد فاصله بین ادبیات سیاسی معاصر و منابع موجود در منطق دین و قرآن کریم شده است. وی بازگشت به مفاهیم اساسی دینی در حوزه حکمرانی را مرهون بازگشت به ادبیات قرآن کریم و واکاوی مفاهیم بنیادین قرآن در این زمینه دانست و بیان کرد: “قرآن کریم مبدا حرکت را در همه جهات امر دین می‌داند و دین را با فطرت انسان و عقل گره می‌زند. نظام حق و باطل را مطرح می‌کند و مسیر حرکت انسان با همه وجوهش در بستر دین شکل می‌گیرد. در گام دوم، از نظام امامت سخن می‌گوید. در ذیل معرفی دین، به عنوان راه اصلی کمال و تکامل انسان، تاکید بر این است که این مسیر تکامل بر محوریت نظام امامت و امت شکل می‌گیرد.”
رئیس قطب تعمیق ایمان دینی برای روشن شدن نظام معنایی امامت در قرآن کریم از 10 کلیدواژه اصلی و کانونی نام می‌برد که عبارتند از: 1. امام و امامت 2. ولایت 3. امت 4. استخلا و خلافت 5. تمکن که از واژگان کلیدی نظام امامت قرآنی است 6. وراثت که قرآن یک مفهوم عمیق از مسئله وراثت را در نظام امامت ترسیم می‌کند 7. حکم و واژگان مرتبط با آن 8. امر 9. اطاعت 10. واژه کانونی قسط در مفهوم عمیق قرآنی‌اش که در کل جریان امامت در تاریخ از آغاز تا پایان به عنوان آیت حرکت امامت و مسیر شکل‌گیری تکامل انسان معرفی می‌شود.
وی افزود: “محور امامت انسان است، رشد و تکامل انسان است و آن هم رشد همه جانبه. مسئله امامت، هدایت انسان است در مسیر رشد در نقطه مقابل و تضاد با جریان باطل. و فروکاستن این مفاهیم به مفاهیم سیاسی در واقع قلب معنای امامت است. تمامی این مفاهیم در امتدادش بعدی از مفهوم سیاسی را دارد که در حکمرانی خودش را نشان می‌دهد.”
سبحانی بیان کرد: “نکته دیگری که در قرآن کریم اهمیت امامت را نشان می‌دهد این است که از نظر قرآن تمام انسان‌ها و گروه‌های انسانی بر محور امامت زیست می‌کنند و در جبهه‌ای از امامت حق و باطل قرار می‌گیرند. قرآن کریم می‌فرماید «يَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ کِتابَهُ بِيَمينِهِ فَأُولئِکَ يَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً»، روز قیامت هر انسانی را با امامش دعوت می‌کنیم و با او مواجهه می‌کنیم و نتیجه اعمالش را به او نشان می‌دهیم. نقطه فلاح و رستگاری در قیامت بر محور امام نتیجه حرکتی است که در دنیا بر محور امام انجام شده، یعنی امتداد امامت از نقطه آغاز آفرینش و حیات انسان تا قیامت ادامه پیدا می‌کند. این مطلب نشان دهنده این است که نقش امامت تا چه اندازه با نقش اساسی دین که مسئله هدایت انسان است گره خورده.”
رئیس قطب تعمیق ایمان دینی در خصوص رابطه بین امامت و ولایت بیان کرد: “در ذیل عنوان امامت یکی از مهمترین کارکردهای امام در قرآن کریم مسئله ولایت است. البته کار امامت منحصر در ولایت نیست اما شاید اصلی‌ترین کارکرد امامت در جبهه حق و باطل مسئله ولایت است.”
وی در خصوص رابطه امام و امت بیان کرد: “محور جریان‌سازی و امت‌سازی از امام شروع می‌شود و لزوماً امام و امام بودن امام، بسته به وجود امت نیست. یعنی امام، امام بودن خودش را با تشکیل امت و تکوین امت شکل نمی‌دهد، بلکه راهبری و هدایت می‌کند تا امت در حول او شکل بگیرند و این امت، امتداد هدایت امام را انجام می‌دهند. آنها هم هدایت به امر الهی می‌کنند و هدایت به حق می‌کنند. این نکته بسیار مهم است که جریان امامت در تاریخ، حرکت از امام به امت است. البته غایت تشکیل امت است، امامت به دنبال ایجاد امت است و غایت او تشکیل گروه صالحان در راستای رسالت امام هستند؛ اما اینگونه نیست که امام، امام می‌شود به تشکیل امت.”
سبحانی افزود: “نقش امامت در جامعه سیاسی بر محور قدرت شکل نمی‌گیرد. محوریت امامت با هدایت و ولایت است و این هدایت و ولایت مربوط به حقیقت انسان است. راهبرد اساسی‌اش ایجاد رشد در انسان است که ممکن است به امت صالحینی برسد که با تمکن ظرفیتشان توسعه پیدا کند و که شاید به عرصه سیاست هم برسند. امامت، امت ساز است. ممکن است امام باشد و امت هم شکل نگیرد. ممکن است حضرت ابراهیم خودش امت باشد، اتلاق امت بر حضرت ابراهیم به این دلیل است که او محور امت‌ساز است. «إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ» یعنی خود ابراهیم امت ساز است. اگر امت گروه صالحانی هستند که قرار است دعوت به حق بکنند و امتداد حرکت امامت را شکل بدهند، حضرت ابراهیم یک تنه خودش این رسالت را به عهده می‌گیرد؛ پایه های اساسی امت را می‌گذارد و مسیر تاریخ را در مسیر امت‌سازی تغییر می‌دهد، بطوریکه امت پیامبر(ص) از دیدگاه قرآن امتداد حرکت حضرت ابراهیم(ع) است. «اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا» اینکه پیامبر(ص) یهودی و نصرانی نیست بلکه دین حنیف ابراهیم را دارد، چون حضرت ابراهیم نقطه عطف تاریخ امامت در مسیر کلی انسان است. او کسی است که امامت می‌کند هرچند ظاهراً موفق به تشکیل نه تنها نظام سیاسی و حاکمیت سیاسی نمی‌شود حتی امت به معنای گروه دعوت‌گران به سوی حق هم اگر هست بسیار محدود است. جالب است قرآن لوط را امام می‌داند در حالی که می‌دانیم لوط هیچ‌گونه پیروئی پیدا نمی‌کند، حتی همسرش و خانواده‌اش با او مقابل هستند. در حالیکه قرآن حداقل در دو آیه لوط را امام می‌داند، یعنی وجود امامت منوط به وجود امت نیست. امت، امتداد امامت است.”
رئیس قطب تعمیق ایمان دینی در خصوص مسئله خلافت بیان کرد: “اگر ما سه واژه امام به عنوان محور هدایت انسان در جوهره دین، ولایت را به عنوان مهمترین کارکرد امامت، و امت را به عنوان برایند ولایت امام تلقی کنیم، به کلیدواژه بسیار اساسی قرآن یعنی مسئله خلافت و استخلاف می‌رسیم که غالباً بد معنا می‌شود. قرآن کریم گاه از یک خلافت عام سخن می‌گوید؛ این خلافت، خلافت انسان است. خداوند اراده کرده است که انسان را در سطحی از این عالم خلقت به عنوان خلیفه خودش قرار دهد. این مفهوم از خلافت، مفهوم ارزشی نیست. خلافت در اینجا، ظرفیت‌دهی، ایجاد بسترها و مناسبات و امکانات برای انسان تا رسیدن به مرحله رشد است. از منظر قرآن کریم استخلاف یعنی خداوند متعال بستری مانند زمین، در محیطی که اراده انسان نفوذ دارد و نفوذ به آن داده شده زمینه‌های حرکت، زمینه‌های تلاش، تکاپو و تعالی را برای انسان فراهم کرده است.”
وی افزود: “قرآن کریم می‌فرماید هر امتی که اینجا می‌تواند معنی‌اش قوم هم باشد، اجل و فرصتی دارد. در این فرصت نقش خلافت به آن داده شده است. در اینجا استخلاف و خلافت بستر عمومی حرکت انسان است. ایجاد فرصت و زمینه است. «هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ» خداوند شما را خلیفه‌های در زمین قرار داده است. این کاملاً از نظر جهت گیری خنثی است. یک مفهوم کلی خلافت را با این تعبیر می‌آورد که همه امت‌ها، همه انسان‌ها ظرفیت خلافت به آنها داده شده است. با این تفاوت که اجل‌ها، مقدورات و ظرفیت‌ها و بالطبع کنش‌گری‌ها متفاوت است. در آیه دیگر می‌فرماید «عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ» ای بسا که خداوند دشمن شما را از بین می‌برد و شما را در زمین استخلاف می‌دهد. فرصت می‌دهد.”
سبحانی در ادامه بحث استخلاف افزود: “این استخلاف گاهی اوقات به سطحی می‌رسد که جامعه مومنان یک استخلاف خاص پیدا می‌کنند که امتدادش را قرآن کریم «تمکن» یاد می‌کند: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ». خدا به مومنان و صالحان وعده استخلاف در زمین داده است. این استخلاف با آن استخلاف کلی تفاوت دارد. این استخلاف گروه مومنان است. یعنی خدا غیر از آن فرصت کلی که برای نوع انسان در بستر ارض و در بستر تاریخ فراهم می‌کند یک وعده خاص دارد که ظرفیت ویژه‌ای را در نقطه‌ای از تاریخ در نقطه‌ای از تکامل انسان برای امت صالحه ایجاد می‌کند. به تعبیر قرآن «وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا». استخلاف گره می‌خورد با دین و با اصل توحید و حرکت رشد یابنده کمال انسان. این هم یک نوع خلافت است از نوع خاص. یعنی یک فرصت و ظرفیت و زمینه خاص برای رشد و تکامل امت صالحه. در راس اینها قرآن کریم می‌فرماید این نظام استخلاف بدون وجود یک خلیفه محوری امکان‌پذیر نیست. شخص ویژه‌ای است که در مسیر تکامل به نقطه‌ای رسیده است که می‌تواند نقش امامت و ولایت را ایفا کند.”
در انتهای جلسه، نقد و پرسش‌های مطرح شده توسط دکتر سبحانی پاسخ داده شد و ادامه مباحث به نشست بعدی در تاریخ 24 خرداد ماه سال جاری موکول شد.
سلسله نشست‌های علمی با عنوان «درآمدی بر مسائل الهیاتی حکمرانی» به همت پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی و با همکاری قطب تعمیق ایمان دینی در این پژوهشکده برگزار می‌شود.

دانلود فایل صوتی نشست «درآمدی بر مسائل الهیاتی حکمرانی»

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.