در اندیشه امام(ره) کمال انسان به دین، کمال دین به ولایت و ولایت با سیاست توأم است
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، کرسی ترویجی «تعامل عرفان و فقه در اندیشه امام خمینی(ره)» با ارائه دکتر محمود فلاح از سری کرسیهای مدرسه انقلاب اسلامی جهت نکوداشت دهه فجر انقلاب اسلامی در پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی برگزار شد.
در این نشست، محمود فلاح به جایگاه والای امام خمینی(ره) در اندیشه سیاسی دورهی معاصر اشاره کرد و «اندیشه» و «عمل» امام خمینی(ره) را دو عامل اصلی ایجاد تحول در تاریخ تشیع و ایران پس از اسلام دانست.
عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی، در خصوص نگرش عرفانی امام به سیاست بیان کرد: “بنیاد نظام فقهی امام بر «انسان اسلامی کامل» استوار است. اگرچه برخی فقهای قبل از امام این موضوع را مطرح کردهاند، اما این ایده در امام به مرحلهی استقرار رسید و این نظام معنایی در نظریهی «ولایت سیاسی فقیه» ظهور و تجلی یافت. ایشان با اتکاء بر اصل قرآنی معتقد است انسان به مثابه موجودی دارای فطرت الهی، کمال طلب است و در صورتی این فطرت الهی بارور میشود که متصل به شرع شود. در ادبیات عرفانی امام واژه «انسان» و «اسلام» در بسیاری موارد همنشین و توأم به کار رفتهاند. با دقت در این همنشینی، در مییابیم که امام بر فهم اسلامی از انسان تاکید دارند و منظور امام از انسان کامل، همان انسان اسلامی کامل است که الگوی آن نبی و امام هستند. به بیان دیگر در نظر امام کمال انسان به دین است و کمال دین به ولایت است و ولایت با سیاست توأم است.”
وی افزود: “امام با توجه به این که انسان دارای دو ساحت ظاهری و باطنی است، ولایت را نیز به دو ساحت باطنی و ظاهری تقسیم میکند و علم ولیّ را نیز به دو قسم علم مربوط به ظاهر و علم مربوط به باطن تقسیم میکند. ایشان به تبعیت از ملاصدرا، علم مربوط به ظاهر را همان حوزه حکمت عملی یعنی آداب معاشرت، تدبیر منزل و سیاست مدن میداند. نتیجه سرنوشتساز این تقسیمبندی در اندیشه سیاسی امام این است که با توجه به غیبت امام عصر علیه السلام (ولیّ مطلق)، ولایت ظاهری ولیّ را که شامل سیاست و حکومت نیز میشود تا زمان ظهور آن حضرت از باب نیابت به فقیه جامع الشرایط سپرده شده است و ولایت باطنی امام عصر علیه السلام همچنان بر عالم جریان دارد. در نتیجه، اگر چه فقیه به لحاظ قابلیت شخصی نمیتواند ولایت باطنی داشته باشد و ولایت باطنی مختص انسان کامل یعنی امام عصر علیه السلام است، اما ولایت ظاهری فقیه، مقدمه ولایت باطنی است و این وظیفه که به عهده فقیه میآید به جهت مقدمهی واجب است. استقرار اندیشه سیاسی امام در قالب نظریهی «ولایت سیاسی فقیه» نشان از آن دارد که چگونه عرفان شیعی در حکمت اسلامی و فقه امامیه ادغام میشود؛ به گونهای که میتوان گفت این نظریه، روحی عرفانی و حکمی و ماهیتی فقهی دارد.”