Take a fresh look at your lifestyle.
edalat

آیا علامه طباطبایی با انقلاب اسلامی همراهی داشت؟

0

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، کرسی ترویجی «انقلاب اسلامی از منظر فلسفه سیاسی علامه طباطبایی» از سلسله نشست‌های علمی نکوداشت دهه مبارک فجر در پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی برگزار گردید.
در این نشست احمدرضا یزدانی مقدم، ارائه خود را با این پرسش آغاز کرد که اگر از منظر فلسفه سیاسی علامه طباطبایی نگاه کنیم چه نظری درباره انقلاب اسلامی خواهیم داشت؟ آیا میان فلسفه سیاسی و انقلاب ارتباطی وجود دارد یا خیر؟
عضو هیأت علمی گروه فلسفه سیاسی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پرسش خود را چنین پاسخ داد: «البته این پرسش در بحث ما یک پرسش اساسی و تعیین کننده نیست. برای اینکه ممکن است که یک فلسفه سیاسی یا به طور کلی فلسفه سیاسی با انقلاب نسبتی نداشته باشد اما از نظر عمل و در جهان واقع درباره یک انقلاب اظهار نظر کند. مثلاً می‌تواند انقلاب را به طور کلی بپذیرد یا نقد و ردّ کند. هر دو صورت امکان عقلی دارد. اما بدون تردید فلسفه سیاسی، موقعیتی انتقادی اجتماعی سیاسی دارد. این موضع انتقادی را در فلسفه سیاسی سقراط و افلاطون و ارسطو به روشنی می‌توانیم مشاهده کنیم. بنابراین فلسفه سیاسی نسبت به سیاست بی‌طرف نبوده بلکه درباره سیاست نظر داشته و معمولاً هم دیدگاه انتقادی درباره سیاست و اجتماع ارائه می‌کند. یعنی یک ابزار تحلیلی و انتقادی نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی است. پس به طور کلی گرچه ممکن است تصور کنیم رابطه‌ای میان فلسفه سیاسی و انقلاب در عالم واقع و واقع تاریخی موجود نیست اما فلسفه سیاسی مجاز است که به انقلاب یا سیاست و تحولات سیاسی بپردازد.»
وی در ادامه این پرسش را مطرح کرد که آیا علامه طباطبایی علاوه بر فیلسوف سیاسی آیا کنشگر سیاسی هم بوده است؟
یزدانی مقدم در ادامه افزود: «به نظر می‌رسد همان طور که تحلیلگران متعددی اظهار داشته‌اند علامه طباطبایی یک کنشگر سیاسی به معنای نظری و فرهنگی است. شاگردان علامه طباطبایی هم چنین برداشتی داشتند. برخی تحلیلگران سیاسی خارج از کشور هم چنین تحلیلی نسبت به کارهای علامه طباطبایی اظهار کرده‌اند. بنابراین کنشگری سیاسی علامه طباطبایی منتفی نیست بلکه واقعیت تاریخی است. حال ممکن است پرسش شود که آیا علامه طباطبایی بنا بر اینکه کنشگر سیاسی بوده آیا لزوماً با انقلاب اسلامی همراهی داشته است یا خیر؟
این موضوع نیازمند بحث و بررسی است. در این باره تاکنون دهها صفحه نوشته شده است. واقعیت این است که برخی اظهارات درباره علامه طباطبایی مستند به چند خاطره است که این خاطره‌ها وثاقت لازم را ندارند. به این معنا که حداقل چیزی که لازم است این است که یک راوی باید وثاقت داشته باشد. گاه وثاقت می‌گوییم به این معنا که راوی دروغگو نباشد. اما یک راوی ممکن است دروغگو نباشد اما خبر دروغی را نقل ‌کند. یعنی صدق و کذب خبری غیر از صدق و کذب مخبری است. البته ممکن است که شخصی بعضی از مخبران را صادق نداند.»
وی افزود: «شخصی جمله‌ای را به علامه طباطبایی نسبت می‌دهد [این انقلاب یک شهید داشت آن هم اسلام بود] که معمول کسانی که از آنها نقل می‌کند چنین چیزی را تایید نکرده‌اند و تاکنون هیچ سند قابل اعتنایی در این باره دیده نشده است. گاهی گفته می‌شود که مثلاً آقای مناقبی این موضوع را از علامه طباطبایی شنیده است؛ گاه گفته می‌شود که آقای محقق داماد این موضوع را شنیده است؛ گاه گفته می‌شود که اعضای شورای عالی قضایی که خدمت ایشان رفتند این مطلب را از ایشان شنیده‌اند. افرادی هم که رابطه‌شان با علامه طباطبایی رابطه مناسبی نبود و اتهاماتی را متوجه علامه طباطبایی می‌کردند آنان هم به عنوان راوی غیرمستقیم خبر وجود دارند. در مجموع تاکنون کسی که بگوید من مستقیماً این جمله را از علامه طباطبایی شنیده‌ام یافت نشده است.»
یزدانی مقدم در ادامه بیان داشت: «فرض کنیم که علامه طباطبایی گفته است تظاهرات خلاف اسلام است یا تظاهرات دون شان روحانیت است. چنانچه خواهیم دید این موضوع با گفتار علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ناسازگار است. همانطور که اشاره شد آقای دکتر نصر مطالبی اظهار می‌کند که اظهار این مطالب حداقل در صدق خبری مشکل ایجاد می‌کند. از جمله مطالبی درباره شریعتی نقل کرده یا جملاتی را از شریعتی نقل کرده و یا از حوادثی خبر می‌دهد که این حوادث بسیار بعید است.
یک آقایی با دکتر نصر مصاحبه کرده و در موارد متعدد خودش در رابطه با مطالب مصاحبه اشکال می‌کند و اظهار می‌دارد که این مطالبی که گفته شده احتمالاً اشتباه شده و یا تا کنون سند و دلیلی نیافتم و امثال اینها. تاکنون هم مطلب ثابتی از علامه طباطبایی در نفی انقلاب اسلامی نقل نشده و جملات چند پهلو که مثلاً «من به این مطالب دل نمیدهم»؛ به کدام مطالب؟ معلوم نیست منظور چه باشد؟ و امثال اینها است و افراد می‌گویند از تلویزیون یا از دیگران شنیده‌ایم. حال علاوه بر سند، جمله در چه متنی اظهار شده و یا اشارات در جمله به کجا برمی‌گردد؟ بالاخره حداقل این است که موضع نفی انقلاب از طرف علامه طباطبایی ثابت نشده است.
متنی در فضای مجازی منتشر شده که علامه طباطبایی اظهار داشته از آنجایی که در کشورهای غربی عدالت وجود دارد به همین خاطر آب و هوای آنجا مناسب تر است و باران بیشتر در آنجا می آید و از رفاه بیشتر و ثروت بیشتر برخوردارند. حال اگر کسی برای چنین جملاتی سندی پیدا کرد ارائه کند. یک شخصی آمده و ادعاها و اظهاراتی کرده بدون اینکه هیچ سندی ارائه کند. از ابتدائیات این است که هر کسی مطلبی را می خواهد به شخصی مانند علامه طباطبایی نسبت دهد به آثار او ارجاع دهد.»
وی در خصوص آثار علامه طباطبایی بیان داشت: «آیا در تفسیر المیزان و یا در گفتار علامه طباطبایی و یا در آثار علامه طباطبایی سندی می‌بینیم؟ آیا جایی می‌بینیم که با انقلاب یا انقلاب اسلامی موافقت یا مخالفت کرده باشد؟ حداقل در آثاری که از علامه طباطبایی موجود است علت العلل مشکلات اجتماعی تاریخی تمدنی ما را استبداد می‌داند و اظهار می‌دارد که این وضع فجیعی که ما امروز گرفتار آن شده‌ایم؛ احساس حقارتی که از نظر فرهنگی می‌کنیم؛ به خاطر سلطه استبداد است. و اگر از نظر علمی فلسفی عقلی پیشرفت منتفی شده به خاطر استبداد است. علامه طباطبایی ذیل آیه قل اللهم مالک الملک تحلیلی دارد که تحولات مُلک، حکومت و فرمانروایی و سلطنت و قدرت سیاسی را بررسی می‌کند. در آنجا مراحلی را برای تحول حکومت و قدرت سیاسی بیان می‌کند. از جمله این تحولات این است که در آغاز قدرتمندان و زورمندان بر مردم حاکم بودند بعد مردم یا زورمندان دیگر در مقابل اینان قیام می‌کنند و جای او را با ستمگری دیگر عوض می‌کنند تا اینکه به این نتیجه می‌رسند که اساس چنین حکومت‌هایی با مشروط کردن آنها به قانون اساسی برداشته شود. بعد که می‌بینند حتی حکومت سلطنتی مشروطه هم هرجا که بتواند قانون اساسی را نادیده می‌گیرد حکومت مشروطه را به ریاست جمهوری موقت تغیر دادند. تا بدین وسیله حکومت و قدرت سیاسی با موقت کردن و با دوره‌ای کردن کنترل شود. بعد این تحول مثبت در عالم سیاست را به نهضت‌های انبیا و تعالیم انبیا نسبت می‌دهد.»
یزدانی مقدم چنین نتیجه گیری کرد که «بنابراین از دیدگاه علامه طباطبایی قیام علیه استبداد و پادشاه ستمگر و تبدیل حکومت سلطنتی به حکومت مشروطه سلطنتی و تبدیل حکومت مشروطه سلطنتی به حکومت جمهوری امر مطلوبی نزد علامه طباطبایی است. به طور طبیعی در این راه انقلاب واقع می‌شود. بنابراین نفس انقلابات و تحولات اجتماعی باز مورد تایید علامه طباطبایی است.»
وی افزود: «ممکن است کسی بگوید که در این انقلابات حوادث و مظالمی واقع می‌شود؛ انواع جنایت ها و انواع عقب‌گرد ها هم رخ می‌دهد؛ انواع بحرانها هم پیدا می‌شود. این مطلب دیگری است. علامه طباطبایی به طور کلی اظهار می‌دارد که وسیله نامشروع و نادرست به نتیجه درست و مشروع ختم نمی‌شود. و ما هم اگر اعتقاد غیر از این را داشته باشیم ترورهای تروریست ها و انواع ظلم و جنایت هایی که در جهان به ادعای آرمان های خوب و مطلوب و اهداف درست می شود را باید قبول کنیم. اگر هم در انقلاب اسلامی رفتارهای غیر شرعی و خلاف شرع و خارج از چارچوب شرع واقع شده باشد مطمئناً آن رفتارها مورد تایید علامه طباطبایی نبوده است.»
سلسه کرسی‌های ترویجی نکوداشت دهه فجر انقلاب اسلامی با عنوان «مدرسه انقلاب اسلامی» از 12 الی 30 بهمن در پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی برگزار گردید.

کرسی ترویجی «انقلاب اسلامی از منظر فلسفه سیاسی علامه طباطبایی» با ارائه حجت الاسلام والمسلمین احمدرضا یزدانی مقدم

دانلود فایل صوتی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.