«الگوهای علم سیاست در حکمت متعالیه» اثر شایسته تقدیر چهلمین جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران
آیین پایانی «چهلمین جایزه کتاب سال و سیامین جایزه جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران» چهارشنبه 19 بهمنماه با حضور حجتالاسلام و المسلمین سیدابراهیم رئیسی، رئیس جمهور، محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، غلامعلی حداد، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و جمعی از فعالان حوزه نشر در تالار وحدت برگزار شد.
در این مراسم، کتاب «الگوهای علم سیاست در حکمت متعالیه» تالیف محمد پزشگی، عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی به عنوان اثر شایسته تقدیر در گروه علوم سیاسی برگزیده شد.
محمد پزشگی در مصاحبه با خبرگزاری ایبنا سخن اصلی کتاب را این گونه بیان کرد: “حرف اصلی کتاب در واقع این است که هر فلسفهای از جمله فلسفه اسلامی قابلیت این را دارد که منبعی باشد برای تغذیه علم سیاست اما حکمت متعالیه مانند هر دستگاه فلسفه دیگری این کار را به وسیله واسطهای انجام میدهد که به آن «الگو» یا «پارادایم» گفته میشود. به عنوان نمونه در فلسفه علوم اجتماعی متداول از پارادایمهای مختلف مانند اثباتی، تفسیری و انتقادی نام برده میشود. بنده بر اساس این واقعیت سعی کردم که نشان دهم آموزههای حکمت متعالیه هم میتواند برای ایجاد الگوهای علم سیاست مورد استفاده قرار بگیرند.”
وی در تعریف «حکمت متعالیه» بیان کرد: “حکمت متعالیه، حکمتی که جهان و انسان را در وسیع ترین بعد میبیند. این معنا، معنای عام حکمت متعالیه است؛ لذا حکمت متعالیه نه به عنوان یک اسم، بلکه به عنوان یک الگو، طرحی است که از قبل مطرح شده و در واقع همان کاری است که دین انجام داده است، لذا از این دید حکمت متعالیه یک حکمت جاودان و همیشگی است. ملاصدرا هم که به عنوان مؤسس نوعی از حکمت شناخته میشود که ما به آن حکمت متعالیه میگوییم، در واقع تلاش اوست تا این مطالب را به صورت فلسفی ترسیم کند، خوشبختانه ملاصدرا توانست با استفاده از مصالح علمای قبل از خودش که برخی از آنها هم از جمله ابنسینا و قیصری از تعبیر حکمت متعالیه استفاده هم کرده بودند و همچنین دریافتهای خودش یک سیستم و الگوی بسته و منسجم ارائه کند. لذا حکمت متعالیه چه قبلش و چه بعدش منحصر به ملاصدرا نیست. بزرگترین حکیم متعالیه خداوند است، لذا ملاصدرا میگوید هدف حکمت خداگونه شدن است؛ یعنی همان گونه که خداوند حکیم متعالی است، از انسان هم خواسته شده است که خودش را به این حکیم شبیه کند و این با سیاست متعالیه شدنی است.”
پزشگی در پاسخ به این سوال که کدام ویژگی کتاب باعث شده تا توجه داوران را به خود جلب کند پاسخ داد: “تصور میکنم مهمترین نکتهای که در این کتاب است استخراج الگوهای مورد نیاز در علم سیاست بر اساس آموزههای حکمت متعالیه باشد. در این کتاب به عنوان نمونه ظرفیت برخی از آموزههای حکمت متعالیه برای این امر نشان داده شده است.
دشوارهای که در انجام این امر وجود دارد این است که علامه طباطبایی خود در پرسش از امکان استفاده از فلسفه در علوم انسانی پاسخ داده بودند که موضوع فلسفه موضوعات حقیقی است در حالی که موضوع علوم انسانی، اعتباریات است. از این رو میان این دو دانش نمیتوان رابطه تولیدی برقرار کرد. اما او در جلد دوم تفسیر المیزان از نحوه فلسفی شدن وحی سخن به میان آورده است. در این کتاب تلاش شده است که با بهرهگیری از پاسخ اجمالی علامه در «تفسیر المیزان» راه حلی برای تغذیه علم سیاست از حکمت متعالیه ارایه شود. در واقع آن اتفاق جدیدی که در کتاب روی داده توضیح نحوه استخراج الگوها از حکمت متعالیه برای کاربرد در علم سیاست است.”
کتاب «الگوهای علم سیاست در حکمت متعالیه» اثر محمد پزشگی، سال گذشته در پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی تهیه و توسط نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به چاپ رسید.