Take a fresh look at your lifestyle.
edalat

سران اروپا؛ در مسیر تمدن یا در گرداب توحش؟

0

مقدمه
تمدن یکی از پُرکاربردترین مفاهیم گفتمان‌های سیاسی، فرهنگی و اخلاقی است، اما مفهوم آن همواره یکسان و بی‌ابهام نبوده است. آیا تمدن صرفاً به معنای پیشرفت تکنولوژیک است یا باید در معنای عمیق‌تر، اخلاقی‌تر و انسانی‌تری بازخوانی شود؟ در این یاداشت، به این پرسش اساسی پرداخته می‌شود که اروپا، به‌ویژه سران و برخی از نخبگان سیاسی و فرهنگی آن، با کدام معیارها متمدن شمرده می‌شوند و آیا آنچه امروز در رفتارهای سیاسی و بین‌المللی اروپا دیده می‌شود، واقعاً واجد ویژگی‌های تمدنی است یا نه؟

تمدن: مهار طبیعت یا بازسازی اخلاقی انسان؟
تمدن، در تعریف برخی اندیشمندان از جمله نوربرت الیاس، نه‌فقط یک نظم ظاهری یا سامان تکنولوژیک، بلکه مجموعه‌ای از مهارت‌های درونی و اخلاقی است که انسان را قادر به مهار طبیعت بیرونی و درونی می‌کند. الیاس تمدن را فرآیند تاریخی‌ای می‌داند که در آن، انسان می‌آموزد امیال، خشونت و واکنش‌های هیجانی خود را به تأخیر بیندازد و تحت کنترل عقل و هنجارهای جمعی درآورد.

مطابق این تعریف، انسان متمدن نه آن کسی است که در میان برج‌ها و زیرساخت‌های مدرن زندگی می‌کند، بلکه کسی است که توانایی کنترل نفس، احترام به دیگری، گفت‌وگو به‌جای خشونت، و تأمل به‌جای شتاب دارد.

ویژگی‌های فرد متمدن: ترکیبی از عقلانیت، خویشتنداری و اخلاق جمعی
از نگاه اندیشمندانی چون نوربرت الیاس، و همچنین پژوهشگرانی چون دکتر محمود سریع‌القلم، شهروند متمدن ویژگی‌هایی چون تفکر انتقادی، احترام به حریم دیگران، صداقت، مشارکت اجتماعی و درک مسئولیت‌پذیر از نقش خویش در جامعه دارد. سریع‌القلم در یک طبقه‌بندی کاربردی، ۳۰ ویژگی برای شهروند متمدن معرفی می‌کند که از احترام به ناشناخته‌ها تا پرهیز از نمایش و تعهد به تولید فکری را شامل می‌شود.

این ویژگی‌ها بر جنبه‌هایی چون مهار خویش، تعامل سازنده، احترام به نظم و تعهد اجتماعی تأکید دارند. بر این اساس، اگر معیار تمدن را این شاخصه‌ها بدانیم، باید پرسید آیا نظام‌های غربی، به‌ویژه  سران اروپا،و امریکا واجد این خصوصیات هستند؟

سران اروپا و بحران صداقت تمدنی: نقدی از منظر واقع‌گرایی اخلاقی
با معیارهای مذکور، عملکرد اروپا، به‌ویژه در عرصه سیاست بین‌الملل، سؤال‌برانگیز است. نظام‌هایی که داعیه‌دار دفاع از حقوق بشر و ارزش‌های تمدن هستند، در عمل به حمایت از سیاست‌هایی می‌پردازند که آشکارا در تضاد با ابتدایی‌ترین اصول تمدن قرار دارند.

برای مثال، کشورهای اروپایی، به‌ویژه فرانسه، آلمان و بریتانیا، بارها از رژیم‌هایی حمایت کرده‌اند که ناقض فاحش حقوق بشر بوده‌اند. عملکرد اسرائیل در حمله به مناطق مسکونی، مراکز درمانی، فرودگاه‌ها، تأسیسات هسته‌ای، زیرساخت‌های انرژی، و قتل دانشمندان و خبرنگاران ایرانی، نه‌تنها از سوی این دولت‌ها محکوم نشده، بلکه بعضاً با حمایت مالی، نظامی و دیپلماتیک همراه بوده است.

فهرست مصادیق توحش مدرن و انفعال سران اروپا
۱. قتل عام کودکان در غزه و لبنان
۲. حمله به مراکز درمانی و امدادی
۳. تخریب فرودگاه‌ها و مراکز غیرنظامی
۴. حمله به تأسیسات هسته‌ای (نطنز، اراک، فردو)
۵. نابودی زیرساخت‌های انرژی (عسلویه، کنگان، تهران)
۶. ترور دانشمندان علمی
۷. حمله به رسانه‌ها و ساختمان شیشه­ای صداوسیما
۸. هدف قرار دادن مراکز تولیدی غیردولتی
۹. کشتار بیش از ۲۰۰ خبرنگار تنها در شش ماه اول سال میلادی
۱۰. پشتیبانی رسانه‌ای و فرهنگی از جنایات اسرائیل

این موارد، نشان‌دهنده نوعی توحش مدرن با پوشش تمدن است که نه‌تنها با معیارهای انسان‌مدارانه ناسازگار است بلکه حتی در چارچوب قوانین بین‌المللی نیز محکوم است. عدم واکنش کشورهای اروپایی، و حتی تأیید ضمنی یا آشکار این اقدامات، نشانه‌ای از فاصله فاحش میان ادعا و عمل است.

امام خمینی و نقد تمدن غرب: تأملی در «کشف الاسرار»
امام خمینی در کتاب «کشف الاسرار» با صراحت و بر پایه مبانی عقلی و دینی، تمدن غرب را نفی می‌کند. از نظر ایشان، تمدن غرب چیزی جز نقاب نیست؛ نقابی که بر چهره‌ای خون‌ریز، شهوت‌محور و فاقد اخلاق انسانی کشیده شده است. ایشان تصریح می‌کنند:

«تمدن به معنی خود حقیقت ندارد و کلمه توحش به اروپا نزدیک‌تر است از تمدن… اروپایی را که جز خون خوراکی و آدم‌کشی و کشورسوزی مرامی ندارد، با قانون اسلام که کانون عدالت و دادگری است چه‌کار؟»

این دیدگاه، با شواهد موجود تطبیق‌پذیر است؛ شواهدی که نشان می‌دهند سران اروپا، با وجود ادعاهای پرطمطراق، از جوهره تمدن واقعی تهی است.

پیام نوربرت الیاس به غرب امروز
الیاس (جامعه شناس آلمانی) که خود از دل تمدن غرب برخاسته، اما با رویکردی انتقادی به نقد آن می‌پردازد، غرب را به بازگشت به خود و پذیرش مهار امیال و خشونت‌طلبی فرا می‌خواند. در واقع، پیام او نوعی دعوت به «تمدن‌سازی درونی» است. اگر متمدن بودن به معنای به تأخیر انداختن امیال و عبور از خودمحوری است، سران اروپا نه‌تنها متمدن نیستند، بلکه در مسیر خلاف آن حرکت می‌کنند.

تمدن یا تکنولوژی؟ بحران معنایی در غرب
یکی از بحران‌های جدی غرب، هم‌معنا ساختن تمدن با تکنولوژی است. در حالی‌که ساخت برج‌های بلند، راه‌اندازی متروهای هوشمند، یا تولید خودروهای خودران صرفاً ابزار تمدن هستند، نه جوهر آن. تمدن، به تعبیر دقیق، یک «نظام اخلاقی – اجتماعی» است، نه یک دستاورد صنعتی.

نتیجه‌گیری: تمدن در لباس توحش؟

بررسی تطبیقی معیارهای تمدنی با عملکرد واقعی اروپا، ما را به این نتیجه می‌رساند که غرب، و به‌ویژه اروپا، در مسیر سقوط تمدنی قرار دارد. ساختارهایی که از مهار نفس و احترام به قانون برنخاسته‌اند، نمی‌توانند داعیه تمدن داشته باشند.

حمایت مستمر سران اروپا یا بهتر است بگوئیم اروپا از خشونت، جنگ، و سرکوب آزادی بیان در منطقه، تضاد آشکاری با اصول تمدن واقعی دارد. اگر قرار است جهان به سوی تمدن حقیقی حرکت کند، باید معیارهای تمدنی را بازتعریف کرد و جوهره آن را در اخلاق، خویشتنداری، گفت‌وگو، عدالت و انسان‌محوری جست.

✍ دکتر رضا عیسی‌نیا

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.